.

.

به وبلاگ من خوش آمدید
ایمیل مدیر :

» آذر 1397
» فروردين 1397
» مرداد 1394
» شهريور 1393
» مرداد 1393



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 39
بازدید هفته : 64
بازدید ماه : 163
بازدید کل : 36464
تعداد مطالب : 33
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1



RSS
همیشه می‌گفت ‌" از قافله شهدا جامانده‌ام"
نویسنده مسعود تاریخ ارسال جمعه 17 فروردين 1397 در ساعت 19:24

 

خاطرات دختر شهید ترابی

فرزند شهید مدافع حرم، مرتضی ترابی کمال با

 

بیان "وجود پدرم سرشار از عشق به شهادت و

 

ارادت به حضرت زینب(س) بود" گفت: مهم‌ترین

 

دغدغه ایشان کمک به دیگران و نسبت به دفاع از

 

 

حریم اهل بیت(ع) بسیار حساس بود.

 

 

95/03/24


:: برچسب‌ها: خاطرات دختر شهید ترابی,
ادامه ی مطلب ...
.:: ::.
خاطره طنز من و راننده اتوبوس
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 6 شهريور 1393 در ساعت 19:11

ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻃﻨﺰ “ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ”یکی ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ “ :ﺑﺎ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﻮﻣﺪﻡ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ 5-6 ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﺑﻐﻞ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﯾﻪ ﺷﮑﻼﺕ ﮐﺎﮐﺎﯾﻮﯾﯽ ﺭﻭ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﺮﻑت ﻃﺮﻑ ﻣﻦ ﻫﯽ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﻃﺮﻑ ﺧﻮﺩﺵ. ﻣﻨﻢ صبر کردم ﺍﯾﻨﺪﻓﻌﻪ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﺷﮑﻼﺗﻮ ﺁﻭﺭﺩ ﯾﻪ ﮔﺎﺯ ﺑﺰﺭﮒ ﺯﺩﻡ!ﺑﭽﻪ ﯾﮑﻢ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻬﺶ ﯾﻪ ﺷﮑﻼﺕ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺍﺩﻥ.ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﻌﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺷﯿﻄﻨﺘﯽ ﮐﺮﺩﻡ.

ﯾﮑﻢ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺩﯾﺪﻡ ﺗﻮ ﺷﮑﻤﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﯾﯽ ﻣﯿﻮﻓﺘﻪ.ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ. ﺧﻼﺻﻪ ﺣﻞ ﺷﺪ. ﯾﻪ ﺭﺑﻊ ﻧﮕﺬﺷتﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﻢ…ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍ چپ چپ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ. ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺑﺸﯿﻦ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺎﺭﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﯼ… ﺭﻓﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺳﺮ ﺟﺎﻡ.

ﺍﺯ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﭽﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻼﺗﻪ چی ﺑﻮﺩ؟ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺩﭼﺎﺭ ﯾﺒﻮﺳﺘﻪ، ﻣﺎ ﺭﻭﯼ ﺷﮑﻼﺗﺎ ﻣﺴﻬﻞ ﻣﯿﻤﺎﻟﯿﻢ ﻣﯿﺪﯾﻢ ﺑﭽﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ!!!

ﺧﻼﺻﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻮ ﻣﺨﻤﺼﻪ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ.ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﻢ ﻓﺸﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﺯﯾﻦ ﺷﮑﻼﺗﺎ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟ﮔفت ﺑﻠﻪ ﻭ یکی ﺩﺍﺩ..ﺭﻓﺘﻢ ﭘﯿﺶ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺨﻮﺭﯾﻦ. ﺍﻻ ﻭ ﺑﻼ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺩﺳﺘﻤﻮ ﺭﺩ ﮐﻨﯿﻦ.ﺧﻼﺻﻪ ﯾﻪ ﮔﺎﺯ ﺧﻮﺭﺩﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺳﺮ ﺟﺎﻡ . ﺩﻩ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻃﻮﻝ ﻧﮑﺸﯿﺪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ!!!ﻣﻨﻢ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﻏﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﺍﺩﻡ! ﯾﻪ ﺭﺑﻊ ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ!… ﺑﻌﺪ ﻣﻨﻮ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦچی ﺑﻮﺩ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩ ﻣﻦ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻨﺖ ﻣﻨﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻠﻮ ﺩﺍﺷﺘﻢ! ﮐﺎﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺷﮑﻼﺗﻪ ﺑﻮﺩ!ﺷﻤﺎ ﺩﺭﮐﻢ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﯾﻦ! ﺧﻼﺻﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﺮ ﯾﻪ ﺭﺑﻊ ﻧﮕﻪ ﻣﯿﺪﺍﺷﺖ ﻣﻨﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻫﯽ ﺟﻮﻭﻥ! ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ!

ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ : ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭﮐﺘﻮﻥ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ، ﯾﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﺩﺭﮐﺘﻮﻥ ﮐﻨﻨﺪ!!!.

 

 

مركز فروش پايان نامه، پروژه و مقالات

:: برچسب‌ها: خاطره طنز من و راننده اتوبوس,
.:: ::.
آنهایی که فکر می کنند عاشقن(!!) حتما بخوانند
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 6 شهريور 1393 در ساعت 19:10

روزی روزگاری در جزیره ای دور افتاده تمام احساسها در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کردند
خوشبختی. پولداری. عشق. دانائی. صبر.غم. ترس…….هر کدام به روش خویش می زیستند .تا اینکه یک روز دانائی به همه گفت: هر چه زودتر این جزیره را ترک کنید زیرا به زودی آب این جزیره را خواهد گرفت اگر بمانید غرق می شوید.
تمام احساسها با دستپاچگی قایقهای خود را از انبارهای خانه های خود بیرون آوردند وتعمیرش کردند.همه چیز از یک طوفان بزرگ شروع شدوهوا به قدری خراب شد که همه به سرعت سوار قایقها شدندوپارو زنان جزیره را ترک کردند.
در این میان عشق هم سوار قایقش بود اما به هنگام دور شدن از جزیره متوجه حیوانات جزیره شد که همگی به کنار جزیره آمده بودند و وحشت را نگه داشته بودندو نمی گذاشتند که او سوار بر قایقش شود.
عشق به سرعت برگشت و قایقش را به همه حیوانات و وحشت زندانی شده سپرد.
آنها همگی سوار شدند و دیگر جائی برای عشق نماند.!!!!!!!!!
قایق رفت و عشق تنها در جزیره ماند. جزیره هر لحظه بیشتر به زیر آب میرفت و عشق تا زیر گردن در آب فرو رفته بود.
او نمی ترسید زیرا ترس جزیره را ترک کرده بود. فریاد زد و از همه احساسها کمک خواست.
اول کسی جوابش را نداد. در همان نزدیکی قایق ثروتمندی را دید و گفت:ثروتمندی عزیز به من کمک کن.
ثروتمندی گفت: متاسفم قایقم پر از پول و شمش و طلاست و جائی برای تو نیست.
عشق رو به (غرور) کرد وگفت: مرا نجات می دهی؟
غرور پاسخ داد: هرگز تو خیسی و مرا خیس میکنی.
عشق رو به غم کرد و گفت: ای دوست عزیز مرا نجات بده
اما غم گفت: متاسفم دوست خوبم من به قدری غمگینم که یارای کمک به تو را ندارم بلکه خودم احتیاج به کمک دارم.
در این حین خوشگذرانی وبیکاری از کنار عشق گذشتند ولی عشق هرگز از آنها کمک نخواست.
از دور شهوت را دید و به او گفت: آیا به من کمک میکنی؟ شهوت پاسخ داد البته که نه!!!!!
سالها منتظر این لحظه بودم که تو بمیری یادت هست همیشه مرا تحقیر می کردی همه می گفتند تو از من برتری ، از مرگت خوشحال خواهم شد
عشق که نمی توانست نا امید باشد رو به سوی خداوند کردو گفت :خدایا مرا نجات بده
ناگهان صدائی از دور به گوشش رسید که فریاد می زد نگران نباش تو را نجات خواهم داد.
عشق به قدری آب خورده بود که نتوانست خود را روی آب نگه دارد و بیهوش شد.
پس از به هوش آمدن خود را در قایق دانائی یافت
آفتاب در آسمان پدیدارمی شد و دریا آرامتر شده بود. جزیره داشت آرام آرام از زیر هجوم آب بیرون می آمد
و تمام احساسها امتحانشان را پس داده بودند
عشق برخواست به دانائی سلام کرد واز او تشکر کرد
دانائی پاسخ سلامش را داد وگفت: من شجاعتش را نداشتم که به نجات تو بیایم شجاعت هم که قایقش از من دور بود نمی توانست برای نجات تو بیاید
تعجب می کنم تو بدون من و شجاعت چطور به نجات حیوانات و وحشت رفتی؟
همیشه میدانستم درون تو نیروئی هست که در هیچ کدام از ما نیست. تو لایق فرماندهی تمام احساسها هستی.
عشق تشکر کرد و گفت: باید بقیه را هم پیدا کنیم و به سمت جزیره برویم ولی قبل از رفتن می خواهم بدانم که چه کسی مرا نجات داد؟؟
دانائی گفت که او زمان بود.
عشق با تعجب گفت: زمان؟؟!!!!!
دانائی لبخندی زد وپاسخ داد: بله چون این فقط زمان است که می تواند بزرگی و ارزش عشق را درک کند


:: برچسب‌ها: آنهایی که فکر می کنند عاشقن(!!) حتما بخوانند,
.:: ::.
جمله های خنده دار
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 6 شهريور 1393 در ساعت 19:7

ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ

ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻋﻴﺒﺶ ﺍﻳﻨﻪ ﮐﻪ :
ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﻡ ﺑﻠﺪ ﻧﺒﺎﺷﻲ
ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺟﻠﺴﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺸﻴﻨﻲ ....
.
.
.
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻣﯿﮕﻪ: ﻫﺮ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺷﺒﺎﻧﮕﺎﻫﯽ
ﻗﯿﻤﺖ ﺳﮑﻪ ﺭﻭ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺯﻧﻢ ﻣﯿﭙﺮﻩ ﺑﺎﻻ ﻭ
ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻌﺪ ﻟﻢ ﻣﯿﺪﻩ ﺭﻭ
ﻣﺒﻞ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻧﯿﮕﺎﻡ ﻣﯿﮑﻨﻪ ؟!؟!
ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﻪ ﭼﺮﺍ؟
.
.
.
یکی ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﺷﻤﺎﻝ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻨﻮ ﺑﺮﺩ
ﺍﺳﺘﺨﺮ، ﺑﺎ ﯾﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﻋﺠﯿﺐ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻡ: ﺩﯾﺪﻡ
ﺩﻣﭙﺎﯾﯿﻬﺎ ﻟﻨﮕﻪ ﻫﺎﯼ ﺭﺍﺳﺖ ﺁﺑﯽ ﺭﻧﮕﻦ، ﻟﻨﮕﻪ
ﻫﺎﯼ چپ ﺳﻔﯿﺪ! ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯾﻪ؟!
ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﺘﻮﻧﻪ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ
ﺑﺪﺯﺩﻩ !!!!
(ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺻﻠﯿﺶ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﯽ ﺭﺍﺣﺖ
چپ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ، ﻻﺯﻡ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻫﻤﻪ
ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﮕﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺟﻔﺖ چپ/ﺭﺍﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ)
ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ نیست. ﻣﻦ ﺍﺳﺘﺨﺮﯼ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ
ﮐﻼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻟﻨﮕﻪ ﻫﺎﺵ ﻣﺎﻝِ ﯾﻪ ﭘﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺜﻼً
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺗﺎ ﭘﺎﺗﻮ ﺗﻮﯼ ﻟﻨﮕﻪ ﯼ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﮑﻨﯽ
.
.
.
ﺑﻌﺪ 30 ﺳﺎﻝ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻦ ﺁﺏ ﭘﺎﺵ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﻦ ﮐﻪ 5 ﺗﺎ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻐﻠﯽ ﻭ ﻋﻘﺒﯽ ﻭ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﺭﻭ ﺁﺏ ﭘﺎﺷﯽ
ﻧﮑﻨﻪ! ﺷﯿﺸﻪ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﮐﻪ ﻣﯿﺰﻧﯽ
ﺑﺎﺱ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﯽ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﻣﺎ ﺩﺭ ﭘﺮﺍﯾﺪ
ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺁﺏ ﭘﺎﺵ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﺍﺩ ﻭ
ﻫﻮﺍﺭ ﻣﯿﺎﺩ. ﯾﻪ ﻣﻮﺗﻮﺭﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ
ﺑﻮﺩﻥ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ! ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎ
ﺣﺪﺍﻗﻞ ﯾﻪ ﺣﻮﻟﻪ ﺑﺪﻩ ﺻﻮﺭﺗﻤﻮﻧﻮ ﺧﺸﮏ ﮐﻨﯿﻢ
.
.
.
ﻣﺮﺩﯼ ﺗﻮ ﯾﻚ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﯾﺒﺎ
ﻣﯿﺮﺳﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ: ﺧﺎﻧﻢ، ﻣﻦ ﺯﻧﻤﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮔﻢ
ﻛﺮﺩﻡ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﯿﺪ ﺍﮔﻪ ﮐﻤﯽ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ
ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﻢ؟ ﺩﺧﺘﺮ: ﭼﺮﺍ؟!! ﻣﺮﺩ: ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ
ﻛﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺯﻥ زیبا ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ ﺯﻧﻢ
ﯾﻬﻮ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﻣﯽ ﺷﻪ!!
.
.
.
ﺁﺩﻡ ﺣـﺴـﺎﺏ ﻛـﺮﺩﻥ ﺑـﻌـﻀـﯿـــــﺎ
ﺧـﯿـﺎﻧـﺖ ﺑـﻪ ﻋـﺎﻟـﻢ ﺑـﺸـﺮﯾـﺘـﻪ
.
.
.
ﻃﺮﻑ ﺳﺤﺮﻱ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻪ ﺗﺎ 6
ﻏﺮﻭﺏ، ﺍﻭﻥ 3-2 ﺳﺎﻋﺖ ﺗﺎ ﺍﻓﻄﺎﺭﻡ ﺩﺭﺍﺯ
ﻛﺸﻴﺪﻩ ﭼﺮﺕ ﻣﻴﺰﻧﻪ! ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺍﺳﺘﺎﺗﻮﺱ
ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻭﻗﺘﻲ
ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﻫﺴﺘﻢ!! ﺧﻮﺏ ﻻﻣﺼﺐ ﺗﻮ ﻣﻴﺮﻱ ﺗﻮ
ﻛﻤﺎ ﺑﺴﻜﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻲ، ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﻛﻪ ﺭﻭﺣﺖ
ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺗﻮ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﻭﻝ ﻣﻴﭽﺮﺧﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ ﻭﺍﺭﺩ
ﻋﻤﻞ ﻣﻴﺸﻪ !!!
.
.
.
ﺗﻮ ﭘﯿﺎﻡ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﯽ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ ﭘﯿﺮﻩ ﺯﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻭ
ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ، ﺑﻌﺪ ﻧﻮﻩﺵ ﺑﻬﺶ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ
ﻣﯿﺪﻩ، ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺧﻨﺪﻭﻥ
ﻣﯿﺸﻪ. ﺑﻌﺪ ﻣﯿﮕﻪ: ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ.
"ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻭﻝ"
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ ﯾﺎﺭﻭ ﺗﻮﻟﺪﺷﻪ،
ﻫﻤﻪ ﺑﻬﺶ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ ﻣﯿﺪﻥ، ﻭﻟﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﯽﭘﮑﻪ! ﺑﻌﺪ ﻣﯿﮕﻪ: ﭘﯿﺎﻣﮏﻫﺎ ﺟﺎﯼ
ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭘﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ" .ﻭﺯﺍﺭﺕ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ
ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺍﺳﻼﻣﯽ"
ﺁﺧﻪ چی ﺑﮕﯿﻢ؟
.
.
.
ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﯾﺎ ﺷﻠﻮﺍﺭﻭ ﯾﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﻧﭙﻮﺷﻢ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﯾﺎ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﻩ
ﺗﺒﺪﯾﻠﺶ ﻣﯿﮑﻨﻪ
.
.
.
اﻳﻦ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻧﺸﻴﻨﻴﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﻋﺬﺍﺑﻪ ﻫﺎ !!
ﺭﻓﺘﻢ ﺯﯾﺮ ﺩﻭﺵ ﺩﺍﺭﻡ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻲ ﺧﻮﻧﻢ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﭘﻨﺞ ﺩﻳﻘﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺩﻣﻪ ﺣﻤﻮﻡ ﻣﻲ ﮔﻪ :
ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻫﻨﮕﺎﻱ
غیر مجاز ﺧﻮﺷﻤﻮﻥ ﻧﻤﻴﺎﺩ ، ﻣﺤﺴﻦ ﯾﮕﺎﻧﻪ
ﺑﺨﻮﻥ !!!
.
.
.
ﻣﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻧﺴﻠﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﯾﻢ
ﻫﻢ، ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﺯﻧﮓ
ﺑﺰﻧﯿﻢ ﺑﮕﯿﻢ "ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ!!!!!"
.
.
.
ﻣﯿﮕﻦ ﺗﻮ ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﮔﻮﮔﻞ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺎﺩ؛
ﻫﻤﻪ ﺟﺴﺖ ﻭ ﺟﻮﻫﺎ ﻭ ﻋﮑﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﭺ ﮐﺮﺩﯼ
ﺭﻭ ﻟﻮ ﻣﯿﺪﻩ... ﺩﺭ ﺟـــــــــﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ


:: برچسب‌ها: جمله های خنده دار ، جملات طنز ، جالب ,
.:: ::.
قضیه ساعت!
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 6 شهريور 1393 در ساعت 19:3

مرد جوان : ببخشید آقا میشه بگین ساعت چنده
پیرمرد : معلومه که نه
چرا آقا ... مگه چی ازتون کم میشه اگه به من ساعت رو بگین ؟؟
یه چیزایی کم میشه ...و اگه به تو ساعت رو بگم به ضررم میشه
ولی آقا آخه میشه به من بگین چه جوری؟؟
ببین اگه من به تو ساعت رو بگم مسلما تو از من تشکر میکنی و شاید فردا دوباره از من ساعت رو بپرسی نه؟؟
خوب ... آره امکان داره
امکانش هم هست که ما دو سه بار یا بیشتر باز هم همدیگه رو ملاقات کنیم و تو از من اسم و آدرسم رو هم بپرسی
خوب... آره این هم امکان داره
یه روزی شاید بیای خونه من و بگی داشتم از این دور ورا رد میشدم گفتم یه سری به شما بزنم و منم بهت تعارف کنم بیای تو تا یه چایی با هم بخوریم... و بعد این تعارف و ادبی که من به جا آوردم باعث بشه که تو دوباره بیای دیدن من و در اون زمانه که میگی به به چه چایی خوش طعمی و بپرسی که کی اونو درست کرده
آره ممکنه
بعدش من به تو میگم که دخترم چایی رو درست کرده و در اون زمان هست که باید دختر خوشگل و جوونم رو به تو معرفی کنم و تو هم از دختر من خوشت بیاد
لبخندی بر لب مرد جوان نشست
در این زمان هست که تو هی میخوای بیای و دختر منو ملاقات کنی و ازش میخوای باهات قرار بزاره و یا این که با هم برین سینما
مرد جوان از تجسم این موضوع باز هم لبخند زد
دختر من هم کم کم به تو علاقمند میشه و همیشه چشم انتظارته که بیای
و پس از ملاقات های مکرر تو هم عاشقش میشی و ازش درخواست میکنی که باهات ازدواج کنه
مرد جوان دوباره لبخند زد
یه روزی هر دو تاتون میایین پیش من و به عشقتون اعتراف میکنین و از من واسه عروسیتون اجازه میخواین
اوه بله ...حتما و تبسمی بر لبانش نشست
پیرمرد با عصبانیت به مرد جوان گفت: من هیچوقت اجازه نمیدم که دختر دسته گلم با آدمی مث تو که حتی یه ساعت مچی هم نداره ازدواج کنه... میفهمی؟؟؟؟ و با عصبانیت دور شد.

 

باحاله، نه؟؟؟؟ حالا بدو یه نظر بده ببینم!!!!


:: برچسب‌ها: مطالب طنز ، سر گرمی ،,
.:: ::.
ززززززززندگی!
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 6 شهريور 1393 در ساعت 18:59

در ابتدا


جنینی کروی شکلی

درون دایره ی درد
.

.

و بعد


زوزه و نـِـق

در ذوزنقه ی آغوش
.

.


بعد از آن


هرمهای مختلف رشد !.ا

.

.

وبعد


- به فراخور حال 

یا


در پی  ارتفاع نیازی

ویا


مثلث ِ راز

.

.


آخرِ سر هم


که به مستطیل گور می سپارندَت!ا

.

.


حالا تو هی بگو :ا

زندگی جبر است


نه هندسه.....!!!


:: برچسب‌ها: مطالب طنز ، سر گرمی ، ,
.:: ::.
نردبان ترقی
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 6 شهريور 1393 در ساعت 18:55

این نردبان ترقیه :
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
ازش میرن بالا نه پایین !
واسه همینه که تا حالا هیچی نشدی …


:: برچسب‌ها: نردبان ترقی,
.:: ::.
بیماری قلبی!!!!!!!!!!
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 6 شهريور 1393 در ساعت 18:53

دکتر بعد از معاینه و دیدن آزمایشات بیمار میگه: پدر جان ، شما بیماری قلبی دارین . داروهایی رو که

براتون نوشتم مصرف کنید . سعی کنید استراحت داشته باشید . به خصوص از پله بالا و پایین نرید . سه

ماه دیگه هم بیاید من ببینمتون .


    سه ماه بعد که بیمار میره پیش دکتر .دکتر دوباره آزمایشش میکنه و میگه: تبریک میگم ، وضع

قلبتون خیلی بهتره .


    طرف میگه: یعنی حالا میتونم از پله بالا و پایین برم.


    دکتره میگه: البته .


    طرف می پره هوا و میگه: خدا خیرتون بده آقای دکتر، پدرم در اومد از بسکه توی این سه ماه از

ناودون رفتم بالا و از پنجره پریدم پایین!!


:: برچسب‌ها: بیماری قلبی!!!!!!!!!!,
.:: ::.
نویسنده مسعود تاریخ ارسال چهار شنبه 5 شهريور 1393 در ساعت 20:1
جدایی نادر از سیمین
 
فیلم جدایی نادر از سیمین !! (طنز) www.taknaz.ir
 
جو                            دایی                             نادر
 
 
فیلم جدایی نادر از سیمین !! (طنز) www.taknaz.ir
 
فیلم جدایی نادر از سیمین !! (طنز) www.taknaz.ir
.:: ::.
راه و روش های جذب دختر – راز هایی که پسر ها نمی دانند | ورود دختران ممنوع
نویسنده مسعود تاریخ ارسال سه شنبه 4 شهريور 1393 در ساعت 12:9

راز اول شناخت دختر.شناخت دختر شناخت پسر
دختر عاشق این هستند که مطمئن باشند ، به انها فکر میکنید ، با یک تلفن و احوال پرسی کوتاه در میان روز مطمئن باشید ، بیش از انچه که فکر میکنید در رابطه ی خود اثر مثبتی خواهید گذاشت
راز دوم شناخت دختر
چنانچه کسیاین وبلاگ را به شما معرفی کرده است ، معنایش این نیست که از دست شما شکایتی دارد یا مشکل اصلی شما هستید یا این که رابطه تان تا کنون خوب نبوده است ،
او فقط می خواهد رابطه تان ادامه داشته باشد ، همه چیز بهتر از قبل باشد و ضمنا" با زبان بی زبانی می گوید ، خیلی دوستت دارم ، همیشه می توان قدری بهتر شدن روابطمان کاری بکنیم .

راز سوم شناخت دختر
اگر پسری فکر می کند ، کنترل و انجام کارهای خانه و بچه داری کار سختی نیست ، بد نیست چند روزی را به این کار اختصاص دهد. به این ترتیب لااقل متوجه می شود ،
که دختر چه اعصاب پولادینی دارند و اگر روزهایی وجود دارند که آنها از همه چیز شکایت دارند ، دلیل اش چیست.

راز چهارم شناخت ز دختر
خیلی وقتها زن ها نیازی به شنیدن راه حل شما ندارند، آنها فقط نیاز به یک گوش شنوا دارند . پس
زمانی که حرف می زنند و مشکل شان را مطرح می کنند ، فقط سراپا گوش باشید و اجازه بدهید ، حرف شان را تمام کنند . وقتی پسری گوش دادن را می آموزد و احساسات همسرش  را به درستی تفسیر می کند ، ارتباط ساده بر قرار می شود . گوش دادن هم همانند سایر هنرها به تمرین احتیاج دارد . هر روز که به خانه می روید ، از همسر خود بخواهید که برای شما چه طوری سپری کردن روز را توضیح دهد . این کار به شما کمک می کند که شنونده بهتری شوید .

راز پنجم شناخت دختر
 دختر ها دوست دارند برای حرف زدن شان ارزش قائل باشید و زمانی که با شما صحبت می کنند ،
دست تلفن همراه خود بردارید و به چشم هایشان نگاه کنید

راز ششم شناخت دختر.شناخت دختر شناخت پسر
دختر ها همیشه دوست دارند و شاید بتوان گفت نیازمند به آن هستند که بدانند مردشان به یاد او هست. باید به نوعی این نیاز آنها را برآورده کنید و هر از گاهی خاطرشان را از این بابت جمع کنید

راز هفتم شناخت دختر
دختر  متولد فروردین مثل پسر متولد این ماه کمی خواهان رهبری و پیشتازی است
ین فرصت را از او نگیرید تا همدلی بیشتری داشته باشید و مانع پیشرفت های او نیز نشوید

راز هشتم شناخت دختر
در آخر روز دختر  ها می خواهند که احساسات شان را درباره روزی که پشت سر گذاشته اند بروز دهند ،
سعی کنید در این هنگام شنونده ی خوبی باشید و با این مسئله به صورت منطقی برخورد کنید

راز نهم شناخت دختر

پسر اغلب به اشتباه تصور میکند که وقتی یکباره همه ی نیازهای عشقی همسرش را برآورده کرده و

او را راضی و خوشحال کرد ، از این پس دختر باید بداند که همسرش او را دوست داشته و عاشق اوست . غافل از این که دختر دائما" به این موضوع نیاز دارد که علاقمندی او به وی یادآوری شود

راز دهم شناخت دختر
دختر  متولد ماه اول سال با وجود مقاومت و قدرت بسیار ، قادر به ایفای کامل نقش یکدختر است
یعنی فرو ریختن اشک در موقع لزوم و از طرفی در صورتی که مردی در زندگی اش نباشد ، می تواند نقش و وظایف یک مرد را به عهده بگیرد

راز یازدهم شناخت دختر
یک دختر  وقتی احساس می کند که او را دوست دارند و مورد توجه دوستش قرار دارد ، به خود می بالد.

راز دوازدهم شناخت دختر

وقتی پسری در برخورد با دختر  به او احترام می گذارد و حق و حقوق خواسته ها و نیازهای او را مقدم شمرده و آن ها را تایید می کند

دختر  احساس می کند که مورد احترام قرارگرفته است و قطعا" دانسته یا ندانسته با تغییر در رفتار و افکار خودش ازاو تشکر و قدردانی درخور و شایسته ای به عمل می آورد

راز سیزدهم شناخت دختر

دختر  متولد فروردین ماه در مقابل مشکلات چنان پایداری از خود نشان می دهد و چنان خود را با محیط تطبیق می دهد که


باورش به راستی مشکل است

راز چهاردهم شناخت دختر
دختر معمولا" در یک دختر  متولد اردیبهشت آن قدر عزت نفس و تسلط به نفس وجود دارد که بتواند به هر نوع خواسته و تمایلی لگام بزند ،

به این ترتیب او با بسیاری از مشکلات و سختی های زندگی کنار خواهد آمد و بسیاری از کاستی های شما را درک و تحمل می کند

 شناخت دختر شناخت پسر

راز پانزدهم شناخت دختر خیلی بر این عقیده نباشید که قدرت ، توان جسمانی وروانی تان از دختر  بیشتر است . تحقیقات جدید نشان می دهند که دختر از نظر جسمی

و روانی به مراتب تواناتر از پسر اند . آنها در تحمل درد نیز کوی سبقت را از پسرها ربوده اند . در حالی که بسیاری از پسر ها زیر بار دردهای معمولی تحمل خود را از دست می دهند ، طوری که اگر قرار بود درد زایمان را پسر ها تحمل کنند ، قطعا" نسل آدمی میلیون ها سال قبل برمی افتاد

راز اول شناخت پسرها

 پسر ها دوست دارند، برای دوستان و اقوامشان یک قهرمان باشند، از کاستیهای آنان ، بااحتیاط و در زمان تنهایی صحبت کنید. هیچ وقت غرور آنها را جلوی دیگران خورد نکنید

راز دوم شناخت پسر
یادتان باشد ، پسر در مقابل فشار روانی ناشی از سقوط اقتصادی یا ورشکستگی از دختر ها ضعیف ترند و زودتر دچار عوارض و بیماری هایی مانند
سکته ی قلبی می شوند ، در چنین مواقعی از او حمایت کنید ، سرزنش فایده ای ندارد


راز سوم شناخت پسر
پسر دوست دارند شما ایمان داشته باشید ، که آنها همه ی کارها را مانند یک "پسر" انجام میدهند ، از قدیم و ندیم گفته اند که دختر  ها هنر پیشه های خوبی هستند ،
در این قسمت مورد بخصوص ، تظاهر مهم تر از ایمان قلبی است

راز چهارم شناخت پسر
هیچ پسری از رابطه داشتن در کنار زنی قرقرو ، احساس خشنودی و رضایت نمی کند ، همیشه حد را نگه دارید

راز پنجم شناخت پسر
یکی از مهمترین نیازهای پسر، اطمینان از این موضوع است ، که خانمشان به آنها افتخار می کند ، پول و قدرت همه چیز نیستند ،
شرافت ، اخلاق خوب ، سخت کوشی، امید ، وفاداری ، تسلیم نشدن در مقابل حوادث روزگار ، همه و همه قابل تحسین هستند ، بهانه ای برای تحسین کردن بیابید.

راز ششم شناخت پسر
پسر متولد فروردین رک و راست ، تند و آتشین مزاج و پر حرارت ، عاشق پیشه ف حادثه جو ، حسود ، پرتوقع و ریاست طلب هستند که دوست دارند رهبر و فرمانده باشند . اگر در جستجوی یک پسرسربراه ، همیشه یکنواخت ، و صد درصد مطمئن و امن و امان هستید ، قبل از گفتن " بله " به پسر فروردین ، تمام فکرهای تان را بکنید . اما اگر طالب عشق و هیجان هستید ، او بهترین پسر دنیاست

 

راز هفتم شناخت پسر
اگر دوستتان  متولد اولین ماه سال است ، فقط و فقط وقتی به کمکش بروید که از شما مدد بخواهد . درست است که شما
دوستش هستید اما باید همیشه یکی دو قدم خود را از او عقب تر نگاه دارید

راز هشتم شناخت پسر
بعضی از پسرها پدر بودن را دوست دارند ، اما در عین حال ممکن است نسبت به بچه هایش نوعی حسادت خاص نشان بدهند و اگر ببینند که بچه ها برای مادرشان یا مادرشان برای بچه ها بیش از او ارزش قائلند ، گرفتار حسادت می شوند و یک حالت بی تفاوتی نسبت به آنها یا شما چیدا می کند . سعی کنید ، همدلی و تعادل و مساوات در خانواده برقرار باشد و سلسله مراتب رعایت حق در خانواده را نیز رعایت کنید : اول روح و جسم خود ، دوم همسر و بعد فرزندان

 

راز نهم شناخت پسر
پسر متولد اردیبهشت دیر ناراحت می شود ولی اگر ناراحت بشود دنیا را بهم می ریزد . در این حالت بگذارید خودش آرام شود ،
هیچ تلاشی در جهت آرام شدن او انجام ندهید در غیر این صورت پشیمان می شوید

راز دهم شناخت پسر
زمانی که یک پسر متولد شهریور  نسبت به شما ابراز عشق می کند ، این کار را واقعا" و از صمیم قلب انجام می دهد و منظورش به هیچ صورت چاپلوسی نیست اما به هر حال احتیاط را از دست ندهید ، به هر حال او پسر است و غرایض مختص جنس خود را دارد

راز یازدهم شناخت پسر.شناخت دختر شناخت پسر
وقتی در جمع هستید ، گپ می زنید ، بحث می کنید ، گاهی اوقات نیز بگذارید شوهرتان " فرد برتر " باشد.

راز دوازدهم شناخت پسر

یک پسر متولد شهریور وقتی هدفی را انتخاب کرد ، نسبت به تمام خطرات احتمالی که ممکن است

سر راهش قرار بگیرند ، بی اعتنا می ماند ، پس سعی کنید ، در انتخاب هدف و پیش از تصمیم قطعی موثر باشید ، بعد از آن دیگر...


راز سیزدهم شناخت پسر
پسر متولد شهریور در هر کجا که باشد ، به این اصل قدیمی که پسر ، پسر است و دختر ، دختر ، اعتقاد قلبی دارد

راز چهاردهم شناخت  پسر
تلاطم : مردان کشور ما بیش از مردان کشورهای به اصطلاح متمدن زنان خود را دوست دارند ،

می دانید در بسیاری از کشورهای به اصطلاح متمدن ، زمانی که زن با شوهر با هم به رستوران می روند ف هر کدام باید سهم خود را بپردازند ؟؟؟

پانويس:دختر ها چي مي پسندن..راه وروش تور کردن پسران خوشگل.روش بوس کردن زن.عاشق کردن با نگاه..راههايي براي رابطه برقرارکردن پسر با دختران .حالات پسران هنگام عاشق شدن. شماره دادن دختران  به پسران.چطور پسري رو وادار به ابراز علاقه کنيم.چگونه يک مرد را مجذوب و دلباخته خود کنيم.جذب پسر با نگاه.آيا پسرها  ازدخترهاي خرخون دانشگاه خوششون مياد؟ پسرا عاشق چه جور دخترايي ميشن؟ پسرها از چه دختر هايي خوششون مياد.نگاه کردن دختر.نشونه هاي آدم هوس باز. دختر ها از چه ويژگي پسرها خوششون مي ياد.راه هاي عاشق کردن مرد متولد. شماره پسر خوشگل و خوشتيپ.روشهاي وابسته كردن دختران.روش هاي جذب مرد متولد فروردين.روش هاي جذب مرد متولد خرداد.روش هاي جذب مرد متولد تير.روش هاي جذب مرد متولد مرداد.روش هاي جذب مرد متولد شهريور.روش هاي جذب مرد متولد مهر.روش هاي جذب مرد متولد آبان.روش هاي جذب مرد متولد آذر.روش هاي جذب مرد متولد دي.روش هاي جذب مرد متولدبهمن.روش هاي جذب مرد متولد اسفند..عاشق کردن دختر يا پسر با نگاه کردن.رازهاي وابسته کردن دختر ها به خود.روش هاي تيکه انداختن غير مستقيم به دختر در دانشگاه.شماره يه دختر خوب و خوش بدن.ويژگي مردان خوشگل.دوست شدن فقط با دادن شماره..جلب وعاشق كردن پسر.پسر و جذبش..چشمک پسر به دختر ميتونه نشونه ي علاقه باشه.جلب وعاشق كردن پسر.روش خوشگل شدن پسرها.روش خوشگل شدن دختر ها..پسرها جذب چه دخترايي ميشن؟.رموز عاشق کردن پسر.عکس هاي دختران خوش اندام تهروني.راه هاي جذب کردن در نگاه اول.راه هاي بروز دادن علاقه و عشق.راه هاي جذب جنس مونث.چگونگي عاشق کردن يک پسر.تيپ خاص دخترانه.شناخت پسر از هر نوع.عاشق کردن پسران.چگونه يك مرد را عاشق خودتان بكنيد.طرز نگاه دختر عاشق به پسر. عاشق کردن پسر خوشگل.روش هاي جذب دوست.پسر خوش هيکل خوشتيپ خوشتون مياد.شناخت زن بي وف.تيپ خاص دخترانه.تيپ پسر.تيپ دختر.روش شماره دادن به دختر تو خيابون
چه جوري به دوست پسرمون ابراز علاقه کنيم؟راه هاي خوشگل کردن پسران.چگونه با نگاه کردن دختر رابه خودعلاقه مند کنيم.روشهاي کم کردن فاصله گوش با سر.راز شناخت خانم.شناخت پسر ها.طرح رفاقت با دخترا.راهاي جذب جنس مخالف
روش هاي عاشق كردن مردان خردادي.روش خوشگل شدن پسرها.روش خوشگل شدن دختر ها.چگونه همسر دلخواهمان را به سوي خود جذب کنيم.شناخت دخترها.توانايي جذب دوست پسر.راز هاي مجذوب کردن پسر.چه طور پسري را خر کرد.انواع واکنش دخترها در مورد پيشنهاد دوستي .احوال پرسي يک جنتلمن.دخترا از چه تيپ پسرا خوششون مياد.در رابطه دوستي چگونه وابسته کردن پسر به دختر .راههاي عاشق كردن زنم.مواردي براي جذب کردن بسر.عاضق کردن دختران بي احساس.عاشق کردن زوج مخالف به خودت.روش وابسته کردن دختر.روش وابسته کردن پسر.طوري يه پسر مردادي عاشق خودمون بکنيم.ده رازخانمها.راه هاي شناخت اينکه چگونه بفهميم پسري با ما قصد ازدواج دارد يانه.طرز نگاه کردن تو چشم عاشق.متولد مهر از چه جور دختري خوشش مياد.چگونه كم كم عشق واقعي را به طرف مقابل فهماند
منبع:عشق جوان--همسر مناسب


:: برچسب‌ها: راه و روش های جذب دختر – راز هایی که پسر ها نمی دانند | ورود دختران ممنوع,
.:: ::.
من وقتی از خونه میرم بیرون
نویسنده مسعود تاریخ ارسال سه شنبه 4 شهريور 1393 در ساعت 12:4


:: برچسب‌ها: من وقتی از خونه میرم بیرون,
.:: ::.
لطیفه های خنده دار
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 30 مرداد 1393 در ساعت 23:8

غضنفر میره برای عضو شدن تو بسیج مسئول ثبت نام ازش می پرسه معنی قدس سره الشریف یعنی چی؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه میگه همون دمش گرم خودمونه دیگه

 

********لطیفه های خنده دار********

 

یارو میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، به بابای عروس میگه : ما میریم یه دور میزنیم ، بر می‌گردیم ، راستی تا ساعت چند بازید ؟

 

********لطیفه های خنده دار********

 

یه بنده خدا پتروس فداكار رو با دهقان فداكار قاطی می‌كنه، میره انگشت می‌كنه تو حلق راننده قطار


:: برچسب‌ها: لطیفه های خنده دار,
ادامه ی مطلب ...
.:: ::.
نیما علامه آهنگ دروغ بود
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 30 مرداد 1393 در ساعت 18:7

 

آهنگ جدید و بسیار زیبا و غمگین از نیما علامه به اسم دروغ بود برای دانلود روی ادامه مطلب کلیک کید


:: برچسب‌ها: نیما علامه آهنگ دروغ بود ,
ادامه ی مطلب ...
.:: ::.
فقط عاشقانه
نویسنده مسعود تاریخ ارسال دو شنبه 27 مرداد 1393 در ساعت 20:24

سلام دخترک پولدار،خوشگل،با کلاس!
وقتی به من بی پول،زشت،بی کلاس نه میگویی خنده ام میگیرد!
چون میدانم مقصد جفتمان
یکیست!
خاک…




موهایم را تراشیده ام
مویی که دست در آن کشیده نشود بودنش بیهوده است





تنها مانده ام
در روزگاری که شیرینی نیست تا برایش فرهاد شوم
همه تلخند




حالا که نیستی بوسه هایم را نثار دیوار های اتاقم میکنم!
همان دیوارهایی که دستهایت را می چسباندی به آنها و چشم هایت را می
بستی و …
یادت می آید…





ﺗﺎ ﻣﺎﻝِ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺸﯽ ،
ﺑﻘﯿﻪ ؛ ﺗﺎﺯﻩ ﯾﺎﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ
ﺩﺍﺭﻥ …




ﺑﻨـﺪﺑﻨــﺪِ ﻭﺟـــﻮﺩﻣـ ﺑـــﻪ ﻟـــﺮﺯﻩ ﺩﺭﻣــــﯽ ﺁﯾـﺪ
ﻭﻗــــﺘﯽ ﺗـــﺼﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﻤـ ﻋﺸﻘـــﻤـ
“ ﻋﺰﯾﺰﻣـ ” ﻫــﺂﯾﺶ ﺭﺁ ﺩﺭ ﮔـــﻮﺵ ﺩﯾﮕـــﺮﯼ ﺯﻣﺰﻣـﻩ ﻣﯽ ﮐـﻨﺪ…








یه روزهایی هست که دلم می خواد بیام پیشت
بشینم و مثل روزای دور دست همو بگیریم
ومن احساس کنم که فقط من تو زندگیت بودم
ولی افسوس نه تو با وفا ماندی و نه من
طاقت این خیانت بی انتهایت…


:: برچسب‌ها: فقط عاشقانه,
.:: ::.
این روزها
نویسنده مسعود تاریخ ارسال دو شنبه 27 مرداد 1393 در ساعت 20:10

ایـن روزهــا....
دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
حــال مـ ــن خــــــــوب است
خــوبِ خــوب
فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
و فکـر مـی کنـــم
ایـن روزهـــا...
خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
او...
از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
و مـــن...
از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم...


:: برچسب‌ها: این روزها,
.:: ::.
عجیب ترین مسابقه دوچرخه سواری در دنیا +عکس
نویسنده مسعود تاریخ ارسال یک شنبه 26 مرداد 1393 در ساعت 11:46

"زوبمبینگ" نام یکی از فستیوال های جالب و عجیبی است که در منطقه پورتلند برگزار می شود. این ورزش خطرناک هر ساله بر روی یک تپه در پارک واشینگتون برگزار می شود و تنها بزرگسالان باید در آن شرکت کنند ولی با دوچرخه های کوچک.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، دوچرخه یکی از تفریحات سالمی است که سن و سال نمی شناسد و مسابقات بسیاری در سراسر دنیا برگزار می شود که دوچرخه در آن ها نقش محوری دارد. برخی از این مسابقات بسیار جالب و عجیب هستند که تنها در نقاط خاص برگزار می شوند.

 اخبار ,اخبار گوناگون ,عجیب ترین مسابقه دوچرخه سواری

.:: ::.
برتری ما نصبت به نسل های دیگر
نویسنده مسعود تاریخ ارسال یک شنبه 26 مرداد 1393 در ساعت 11:19
تنها برتری ما نسبت به نسل های قبلی و بعدیمون اینه که:
 
هر وقتی که دلمون بخواد، میتونیم اگه خواستيم ، دوش بگیریم!
 
 قبل تَر از ما که حموم نبود،...
 
بعدتر از ما هم آب نیست
 
 
 

:: برچسب‌ها: برتری ما نصبت به نسل های دیگر,
.:: ::.
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت
نویسنده مسعود تاریخ ارسال شنبه 25 مرداد 1393 در ساعت 22:20


جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ...
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
پس هرکسی را بيشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.
                                                                                       دوستدارتو : بابالنگ دراز


:: برچسب‌ها: از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت ,
.:: ::.
پارتی
نویسنده مسعود تاریخ ارسال شنبه 25 مرداد 1393 در ساعت 13:4

یه روز یه بابایی (فکر کنید تو خارج!!!!!)
پسرش فارغ التحصیل میشه هیچیم بارش نبوده
زنگ میزنه به یه پارتیش میگه :دمت گرم واسه پسرم یه شغلی جور کن!
پارتی: میخوای سفیرش کنم!
باباهه: نه بابا اون خیلی زیاده...
... ... پارتی: میخوای وزیرش کنم!
باباهه: اوووووف نه.
پارتی: میخوای وکیل مردمش کنم!
باباهه: نه بابا یه جایی کارمندی چیزیش کن...
پارتی: شرمنده اون دیگه سواد میخواد ...!


:: برچسب‌ها: پارتی,
.:: ::.
كجا باید رفت؟.....
نویسنده مسعود تاریخ ارسال شنبه 25 مرداد 1393 در ساعت 12:45
كجا باید رفت؟.....
ز كه باید پرسید؟!!!
واژه عشق و پرستیدن چیست؟
جان اگر هست چرا در من نیست؟
من كه خود می دانم ..
راه من راه فناست
قصه عشق فقط یك رویاست....
اه ای راه سكوت...
اه ای ظلمت شب....
من همان گمشده ی این خاکم
به خدا عاشق قلبی پاكم

 


:: برچسب‌ها: کجا باید رفت ,
.:: ::.
دانلود بازی کلاه قرمزی با لینک مسقیم
نویسنده مسعود تاریخ ارسال جمعه 24 مرداد 1398 در ساعت 15:25

 دانلود بازی کلاه قرمزی برای کامپیوتر

 

بازی کلاه قرمزی یکی از محبوب ترین چهره های تلویزیونی کشور عزیزمان می باشد که طرفداران بسیار زیادی در همه سنین و اقشار جامعه دارد.امروز نیز ما از وب سایت طنز جالب ، برای شما بازی کلاه قرمزی Teh Run2 آخرین نسخه بازی کلاه قرمزی، که طراحی و تولید شده است، را آماده دانلود ساخته ایم. در این نسخه شخصیت‌های دیگر مجموعه کلاه قرمزی مانند فامیل دور، ببعی، پسر خاله و پسر عمه زا نیز حضور دارند و شما می‌توانید شخصیت مورد علاقه خودتان را انتخاب نمایید و ادامه بازی را با آن انجام دهید.

داستان ;بازی کلاه قرمزی نیز در محله‌های تهران می‌گذرد.شخصیت بازی نیز باید با جمع کردن سکه و آیتم‌های دیگر امتیاز خود را افزایش دهد. هر مرحله از بازی نسبت به مرحله قبلی، سخت تر می‌شود. اما با انجام “مشق روز” نیز می‌توانید امتیاز کسب کنید. در “مشق روز” باید هر روز سری به بازی بزنید و جمع کردن حروف، کلمه روز را کامل کنید. امید است توانسته باشیم رضایت شما عزیزان را جلب نماییم.

-   اسکرین شات های بازی کلاه قرمزی :

 

دانلود بازی کلاه قرمزی Teh Run2 برای کامپیوتر    دانلود بازی کلاه قرمزی Teh Run2 برای کامپیوتر

دانلود بازی کلاه قرمزی Teh Run2 برای کامپیوتر فرمت :EXE

دانلود بازی کلاه قرمزی Teh Run2 برای کامپیوتر حجم : نگران نباش خیلی کمه 

دانلود بازی کلاه قرمزی Teh Run2 برای کامپیوتر دانلود :دانلود بازی کلاه قرمزی| لینک کمکی

دانلود بازی کلاه قرمزی Teh Run2 برای کامپیوتر رمز : www.tanzj.loxblog.com

دانلود بازی کلاه قرمزی Teh Run2 برای کامپیوتر منبع :طنز جالب

 


:: برچسب‌ها: دانلود بازی کلاه قرمزی با لینک مسقیم,
.:: ::.
از من عبور نکن!
نویسنده مسعود تاریخ ارسال جمعه 24 مرداد 1393 در ساعت 11:36

ابروهای همچو کمانت، تیر عشق را چنان بر دلم فرو برده که با هیچ مرهمی جای این زخم مداوا نمی شود.
قانون جاذبه را بهم ریخته ای با چشمانت و چه ظالمانه می دزدی نگاهت را از دلی که قوّت نفس هایش به دیدگان تو گره خورده.
لبخندت همچو خورشید و لبانت چون ناب ترین شهد، دل می برد از هر کسی...!
عاشقان و دلباختگان زیادی داری و من در کنج تنهایی خویش،
دیوانه وار تورا دوست دارم امّا بی آنکه، تو از حال این دل با خبر باشی
شعرهایم را همیشه از چشمان تو می دزدم و ترانه های دلتنگی سر می دهم...
تو سرسری عبور نکن از این عاشقانه ...!
هر بار که خنده هایت را با کسی قسمت میکنی، آرام آرام جان می دهم در عبور تلخ این ثانیه ها!
ساده از من عبور نکن! تب این عشق درمان ندارد ...

(مهرداد حبیبی)


عشق دردیست، دوایش نبود غیر وصال / عاشق آنست که دردش به جز از یار نگفت
(عاصم امیدی)

.:: ::.
برادرای شیطون
نویسنده مسعود تاریخ ارسال جمعه 24 مرداد 1393 در ساعت 11:34

یکی بود یکی نبود، دو تا برادر شیطون بودن که به خاطر شیطنت و شلوغیشون یه محل از دستشون شاکی بود...
دیگه هر جا که خرابکاری می شده همه می دونستن زیر سر این دوتاست...
خلاصه ی کار، پدر و مادر این دو نفر صبرشون تموم میشه و کشیش محل رو میارن و میگن: " خواهش می کنیم این بچه های ما رو نصیحت کنید؛ پدر همه رو در آوردن! "

کشیشه میگه: " باشه، ولی یکی یکی بیاریدشون که راحت تر باهاشون صحبت کنم و مشکلی پیش نیاد. "
خلاصه، اول داداش کوچیکه رو میارن.
کشیشه ازش می پرسه: پسرم! آیا میدونی خدا کجاست؟
پسره جوابشو نمیده و همین جور در و دیوار رو نگاه می کنه...
باز ازش می پرسه: "پسر جان! میدونی خدا کجاست؟ "
ولی دوباره پسره به روش نمیاره...
در نهایت دو سه بار کشیشه همین سوالو می پرسه و پسره هم به روش نمیاره...!
آخرش کشیشه شاکی میشه و داد می زنه: بهت گفتم خدا کجاست؟!
پسره می زنه زیر گریه و به سمت اتاقش فرار می کنه و در رو هم پشتش می بنده!
داداش بزرگه ازش می پرسه: چی شده؟؟؟!!!

پسره میگه: بدبخت شدیم!!
خدا گم شده، همه فکر می کنن ما برش داشتیم...

.:: ::.
میدانم روزی میآید
نویسنده مسعود تاریخ ارسال جمعه 24 مرداد 1393 در ساعت 11:32

http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/mataleb1/rozimiayad.matalebeziba.ir.jpg

خدایا! میدانم روزی از راه خواهد رسید و به این دلتنگی ها پایان می دهد.
روزی که زندگی در آن دلچسب می شود و گله ای باقی نمی ماند.
روزی که انسان ها به خاطر دنیایی که ارزشی ندارد تحقیر نمی شوند.
روزی که آدم ها بابت شادی و لبخند محاکمه نمی شوند و بغض نمی کنند.
روزی که دل ها شکسته نمی شود و حرمت ها به زیر پا نمی افتد.
روزی که رنگ پوست و قامت انسان ها شأن و منزلت انسان ها را شکل نمی دهد.
روزی که همه جا پر می شود از دست هایی که به یاری افتاده ای می شتابند
و شانه هایی که اشک ها بی منت بر آنان جاری می شوند و آرام می گیرند.
روزی که که اعتقادات پوچ، زندگی را بر کام انسان های مظلوم تلخ نمی کند.
روزی که خدای همه یکی می شود و در پس چهره هایی که ادعای خدایی می کنند پنهان نمی شود.
روزی که آدم ها خدای بخشنده را به خاطر ترس، ستایش و مهربان مهربانان و آفرینده عشق را طور دیگری ترسیم نمی کنند و زندگی را در تلخی و واهمه ی آخر کار نمی گدرانند.
روزی که همش می شود عشق، آرامش، محبت، دوستی و فقط خوبی خوبی و خوبی ...

*
*
آخرش میآد جمعه ای که غروبش دلنشینه ...

.:: ::.
خودرو های سوزوکی ماروتی به زودی به بازار عرضه می شوند
نویسنده مسعود تاریخ ارسال جمعه 24 مرداد 1393 در ساعت 11:16

این رقابت بدون حضور سوزوکی ماروتی که فیس لیفت سویفت را در کنار مدل به روز رسانی شده سویفت دزیره عرضه خواهد کرد، نمی تواند کامل باشد. ولی از آنجایی که هر چیز خوبی در سر زمان خودش می آید،فیس لیفت سویفت تا عید عرضه می شود در حالی که مدل اِس ایکس 4 جایگزین مدل سیاز،که مدت زمان زیادی در انتظارش بوده ایم،در اواخر این ماه یا اوائل سپتامبر به بازار عرضه خواهد شد.

مدل سیاز در هفته آخر آگوست یا اوائل سپتامبر به بازار عرضه خواهد شد. مدل مفهومی این خودرو اولین بار در نمایشگاه خودروی دهلی در سال 2014 به نمایش در آمد اما مدل ساخته شده اندکی با مدل مفهومی ارائه شده تفاوت دارد.

افزایش فروش هوندا سیتی و هیوندای ورنا باعث شد تا نگرانی هایی در مورد فروش کمپانی سوزوکی ماروتی وجود داشته باشد و این باعث شد تا این کمپانی در عرضه محصولات خود در هند مصر باشد.

رقابت میان سدان های کوچک  روز به روز در حال افزایش است و با عرضه هیوندای اکسنت افزایش فروش سویفت دزیره با کاهش روبرو است. بازسازی سویفت دزیره به نظر می رسد که این شرکت خودرو ساز را به روز های اوج خود باز می گرداند.

فیس لیفت سویفت دزیره تغییرات زیادی در ظاهر خود داشته است.مثل صفحه بزرگ کرومی که در قسمت جلوی آن به کار رفته است.در داخل این خودرو،این کمپانی با در نظر داشتن مدل زِست از کمپانی تاتا،سیستم سرگرمی اطلاع رسانی لمسی در این خودرو به کار خواهد برد. در قسمت های موتور این خودرو تغییری نداشته است و همان موتور 1.2 لیتری سری کا بنزینی و موتور 1.3 لیتری مولتی جت گازوئیلی را دارد.مدل سویفت دزیره در ماه اکتبر یا نوامبر به بازار عرضه خواهد شد.

کمپانی ماروتی برای عرضه مدل دیوالی از این شرکت تا فصل مراسم صبر می کند و این مدل را در زمانی در بازار هند عرضه می کند که تقاضای بازار خودرو به بالاترین میزان خود رسیده باشد.این فیس لیفت تغییرات کمی را در ظاهر و همچنین به روز رسانی طراحی داخلی خود دارد.این فیس لیفت چراغ های مخصوص مه اِل مانند LED و تایر های 16 اینچی آلومینیومی را به شکل انتخابی  دارد.

 

.:: ::.
هوای بارانی ....
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 23 مرداد 1393 در ساعت 21:32

 داشت دفترمشقش را جمع می کرد.چشمش افتاد به روزنامه ای که مادر روی آن برای

همسایه ها سبزی پاک کرده بود.تیترش یک "سه" بود با بینهایت "صفر"جلوش.

عدد"سه"ناگهان او را از جا پراند.

- بابا، پس فردا با بچه های مدرسه می برنمون اردو. سه هزار تومن می دی؟

بابا سرش را بلندنکرد.باصدایی آرام گفت:فردا یه کم بیشتر مسافر می برم، سه هزار تومن

هم به تو میدم.

با وعده شیرین بابا خوابید.

صبح زود، رفت کنارپنجره. پرده را کنار زد. باران ریزوتندی می بارید.قطره های باران برای

رسیدن به زمین مسابقه گذاشته بودند. بند دلش پاره شد:آخه توی این بارون که مسافر

سوار موتور بابام نمی شه.

اشک توی چشمهایش حلقه زد. از پشت پنجره آمد کنار. یک قطره اشک از روی صورتش

چکید روی یکی از بینهایت "صفر"هایی که جلوی عدد "سه" رژه می رفتند

 

.:: ::.
هرگز به آدم ها نخند ...
نویسنده مسعود تاریخ ارسال پنج شنبه 23 مرداد 1393 در ساعت 21:22

 

هرگز به آدم ها نخند !!

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !

به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !

به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !

به دستان پدرت...

به جارو کردن مادرت...

به راننده ی چاق اتوبوس...

به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...

به راننده ی آژانسی که چرت می زند...

به پلیسی که سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند...

به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند...

به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد...

به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...

به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...

به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی...

به هول شدن همکلاسی ات پای تخته...

به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای را پر کنی...

به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی...

نخند ...

نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...

که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:

آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.

آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...

بار می برند...

بی خوابی می کشند...

کهنه می پوشند...

جار می زنند...

سرما و گرما را تحمل می کنند...

و گاهی خجالت هم می کشند

خیلی ساده ... نخند دوست من!!!

هرگز به آدم ها نخند

خدا به این جسارت تو نمی خندد ؛ اخم میکند.


:: برچسب‌ها: هرگز به آدم ها نخند , , , ,
.:: ::.
تنها ماندم
نویسنده مسعود تاریخ ارسال چهار شنبه 22 مرداد 1393 در ساعت 20:42

 


باز هم که رفتی و تنهایی من سر به فلک کشیده است
باز هم که نیستی و اشکهایم سیل مانند مرا به زیر کشیده است
باز هم که سوختی و باز برای شمع شدن پشیمان شده ام
باز هم که یادت امانم را بریده است
باز هم که غصه دارم در قلب تاریکم از نبود تو
باز هم که نمیشنوم صدای دلنشینت را در خانه سوت و کورم
باز هم که گم شدی در خاطره ها وچشمم از دیدن عکس تو سیر نمیشود
سالهاست که رفتی ولی هر روز اینها را تکرار میکنم
شاید بشنوی ،بفهمی،احساس کنی
در واقعیت نه ولی انتظار امدنت در خوابم را که میتوانم داشته باشم
باز هم که بغض و بعد ..............مثل همیشه

 

.:: ::.
عاشقانه
نویسنده مسعود تاریخ ارسال چهار شنبه 22 مرداد 1393 در ساعت 20:31



برای خودم مردی شده ام.....

بی صداگریه میکنم این روزها.....

درسکوتی تلخ.....

آهای دنیا.....مواظبم باش........

قلبم هنوز "دخترانه" می تپد.....!!!!!!!
 

.:: ::.
اعدامی
نویسنده مسعود تاریخ ارسال چهار شنبه 22 مرداد 1393 در ساعت 20:18


طناب دار جلو چشام

یه چهار پایه چوبی کهنه میرقصه زیر پاهام

رفیقام قاطی دشمنام،

نمیشه تشخیص دادشون از هم

مثل ضربه هایی که زده بودم

نا منظم و پشت سر هم

میاد جلو یه نفر با یه پارچه رو سر

یه ادم ترسو که داره فکرای زیادی توی سر

نگاهش قفل تو چشام

خالی میشه زیر پاهام

یکم سر و صدا

تــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــام

.:: ::.
بازی روزگار
نویسنده مسعود تاریخ ارسال چهار شنبه 22 مرداد 1393 در ساعت 13:4

بازی روزگار را نمی فهمم!

من تو را دوست می دارم...

تو دیگری را...

دیگری مرا...

و همه ما تنهاییم!

داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند،

این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.

همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم

،پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.

انسان عاشق زیبایی نمی شود،

بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!

انسان های بزرگ دو دل دارند؛

دلی که درد می کشد و پنهان است

و دلی که می خندد و آشکار است.

همه دوست دارند که به بهشت بروند،

ولی کسی دوست ندارد که بمیرد ... !

عشق مانند نواختن پیانو است،

ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری.

سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.

دنیا آنقدر وسیع هست که

برای همه مخلوقات جایی باشد،

پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم

تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.

‏‏اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است؛

محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.

عشق در لحظه پدید می آید

و دوست داشتن در امتداد زمان

و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.

راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود :

فرصت های زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چقدر محدود است ...

.:: ::.
عناوین آخرین مطالب بلاگ من


صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


.:: Design By :